1401\10\11 11:52:19


از نبرد برلین تا قرن تحقیر؛ شوروی چگونه جهان را دستخوش تغییر کرد؟

روس‌های سراسر جهان در ۳۰ دسامبر ۲۰۲۲، یکصدمین یادبود تشکیل اتحاد جماهیر شوروی را گرامی داشتند؛ اما ۷۰ سال موجودیت شوروی چگونه جهان را دست‌خوش تغییر کرد؟!

تبلیغات
قفسه راک سنگین قفسه راک سنگین قیمت قفسه راک قیمت قفسه راک سنگین قفسه راک صنعتی قفسه راک دست دوم قفسه راک سبک قفسه سنگین فروشگاهی ابعاد قفسه راک قفسه و نردبان یگانه

قفسه راک سنگین قفسه راک سنگین قیمت قفسه راک قیمت قفسه راک سنگین قفسه راک صنعتی قفسه راک دست دوم قفسه راک سبک قفسه سنگین فروشگاهی ابعاد قفسه راک

اسپوتنیک در یکصدمین سالروز شکل‌گیری اتحاد جماهیر شوروی، در گزارشی جذاب به تاثیر چشمگیر ۷۰ ساله این کشور در پهنه جهان پرداخت.

جفری رابرتس، پرفسور تاریخ در دانشگاه کالج کورک ایرلند و یکی از پژوهشگران پیشرو در تاریخ دیپلماتیک و نظامی شوروی، می‌گوید: (روسیه) نخستین کشور سوسیالیست جهان بود؛ نظامی بر پایه مالکیت دولتی، برنامه‌ریزی کشوری، رفاه اجتماعی و مساوات‌خواهی. وی ادامه می‌دهد: این کشور نشان داد که چنین نظامی اوتوپیا(مدینه فاضله) نیست بلکه یک امکان عملی است؛ در واقع، نظام شوروی در مقاطعی این تهدید را متوجه اکثر کشورهای پیشرفته کاپیتالیست کرد که ممکن است از لحاظ اقتصادی از آنها پیشی بگیرد. بلشویک‌ها در ایجاد یک قدرت صنعتی جهانی موفق عمل کردند؛ قدرتی که آلمان نازی را شکست داد و سپس آمریکا را در جریان جنگ سرد، متوقف کرد: نظامی که قدرت نظامی، اقتصادی، علمی، فناوری و فرهنگی را بنا نهاد که شاکله قدرت روسیه معاصر را تشکیل می‌دهد.

اتحاد جماهیر شوروی پس از پایان جنگ داخلی روسیه(۱۹۱۸ تا ۱۹۲۲) و مداخله خارجی متعاقب آن، تشکیل شد. روسیه، اوکراین، بلاروس و جمهوری فدراتیو سوسیالیستی قفقاز جنوبی شوروی در ۳۰ دسامبر ۱۹۲۲، به یک کشور متحد با یک نهاد سیاسی واحد در مسکو، تبدیل شدند. سایر جمهوری‌های شوروی که سابق بر آن بخشی از امپراتوری روسیه بودند، در سال‌های بعد به اتحاد جماهیر شوروی ملحق شدند.

شوروی کنترل قلمرو امپراتوری روسیه که تا سال ۱۹۱۷ جمع‌آوری شده بود را به دست گرفت. کشور نوپای شوروی در فضایی به شدت رقابتی و خصمانه شکل گرفت. کشورهای غربی تا سال‌ها از به رسمیت شناختن آن خودداری کردند.

همانطور که یک مورخ کانادایی در سال ۲۰۱۵ به اسپوتنیک گفت، «سردمداران اروپایی و آمریکایی از همان روز اول به‌دنبال سرنگونی دولت شوروی بودند، زیرا شوروی جایگزینی برای کاپیتالسیم و هژمونی غربی معرفی کرده بود.» کشورهای غربی، «جنبش سفید ضدشوروی» را تامین مالی و تسلیحاتی و نیروهای نظامی قابل توجهی را برای براندازی شوروی در جریان جنگ داخلی به این کشور اعزام کرده و جنگ اقتصادی گسترده‌ای را علیه مسکو به راه‌ انداختند. با این حال، شوروی ظرف ۳۰ سال نخست پیدایش، پیشرفت و رشد تولید صنعتی خود را حدود ۱۳برابر افزایش داد. تا زمان جنگ جهانی دوم، ۹هزار شرکت و کارخانه صنعتی بزرگ در شوروی احداث شد.

صنایع جدید از همان ابتدا شکل گرفت که از جمله آنها می‌توان به ساخت ماشین ابزار، تراکتور، صنایع شیمیایی و هواپیماسازی اشاره کرد. مالکیت اشتراکی شوروی، تجددگرایی و مکانیزه شدن نیروی کار بخش کشاورزی را تضمین کرد، تامین زنجیره‌های غذایی در سراسر کشور را بهبود بخشید و مشکل قحطی را برطرف ساخت؛ قحطی که از آغاز قرن نوزدهم، روسیه را در دام خود گرفتار کرده بود. همچنین ذخایر غذایی راهبردی نیز در این کشور ایجاد شد.

علاوه بر این، شوروی از طریق توسعه برابری جنسیتی، اصلاحات اجتماعی گسترده‌ای را اعمال و از هشت ساعت کاری در روز و مرخصی سالانه برای همه شهروندانش اطمینان حاصل کرد و علاوه بر این، حق تحصیل عمومی و حرفه‌ای به صورت رایگان و حق کار و مراقبت‌های بهداشتی رایگان برای تمام شهروندان محقق و تثبیت شد. برخی از این اصلاحات برای نخستین بار در تاریخ اجرایی شد. وقتی پای سیاست خارجی شوروی به میان بیاید، به سختی می‌توان درباره مشارکت و کمک این کشور به استعمارزدایی جهان، اغراق «نکرد.» مردم خاورمیانه، آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین با شوروی همکاری کرده و در عوض کمک‌های بشردوستانه و نظامی از مسکو دریافت کردند.

مضاف بر تمام این‌ها، این شوروی بود که در سال‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۲، به مصطفی کمال آتاتورک، رهبر ترکیه برای مقابله با پیشروی مداخله‌گران یونان، انگلیس، فرانسه و ایتالیا کمک کرد. در نتیجه، بنای ۱۱ متری جمهوری(یادبود جمهوریت) در میدان تقسیم استانبول، شمایل سمیون آرالوف، سفیر جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی در آنکارا و در جریان جنگ استقلال ترکیه را درست پشت سر آتاتورک به تصویر کشید. همچنین تصویر دو تن از افسران عالیرتبه شوروی به نام‌های کلیمنت وروشیلوف و میخائیل فرونزه نیز در استانبول به نمایش درآمد.

این بنا برای گرامیداشت شکل‌گیری جمهوری ترکیه در سال ۱۹۲۳ ساخته شد. شوروی به همین شکل به چین کمک کرد تا به «قرن تحقیر» پایان دهد؛ اصطلاحی که در چین برای توضیح دوران مداخله و انقیاد قدرت‌های غربی و ژاپن حدفاصل سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۹ در امور دودمان کینگ و جمهوری چین استفاده می‌شود. اتحاد جماهیر شوروی همچنین از تلاش‌های حزب کمونیست چین و بنیانگذاری جمهوری خلق چین حمایت کرد.

ملاقات سربازان آمریکایی و شوروی در شهر تورگاو آلمان این شوروی بود که در سال ۱۹۴۵ به همراه متحدانش، آلمان نازی را شکست داد و برای رها کردن قاره اروپا از این ایدئولوژی اهریمنی و ماشین کشتارش، ۲۷ میلیون نفر را در جنگ جهانی دوم از دست داد. تصویر معروف «برافراشتن پرچم برفراز رایشس‌تاگ/ پارلمان آلمان نازی» نماد پیروزی شوروی بر آلمان نازی به‌رغم اینکه برخی کارشناسان غربی مدعی هستند که اتحاد جماهیر شوروی همیشه به‌دنبال تحریک انقلاب در سطح جهان بوده است، جوزف استالین، جانشین ولادیمیر لنین در دهه ۱۹۲۰ ایده «انقلاب جهانی» را کنار گذاشت و به جای آن، مفهوم «سوسیالیسم در یک کشور واحد» و در داخل مرزهای شوروی را گسترش داد. پس از برگزاری چهاردهمین کنگره کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی در سال ۱۹۲۵، رویکرد او به دکترین رسمی شوروی بدل شد.

به گفته رابرتس، از جمله دستاوردهای انکارناپذیر شوروی می‌توان به «چندملیت‌گرایی، بین‌المللی‌گرایی و مبارزه با امپریالیست، ایده‌آل‌گرایی و تمایلات مساوات‌خواهی و مهم‌تر از همه، اعتباربخشی به هم‌زیستی مسالمت‌آمیز انسان‌ها، نظام‌ها و ارزش‌های مختلف، اشاره کرد.» فروپاشی شوروی با این حال، شوروی ۷۰ سال پس از ظهور و توسعه، فروپاشید. چه چیزی پشت این اتفاق بود و آیا می‌توان آن را اجتناب‌ناپذیر دانست؟ سحر و افسون ایده کمونیستی رفته رفته از قلب و روح مردمان شوروی رخت بر بست و به گفته ادوارد لوزانسکی، رئیس دانشگاه آمریکایی واقع در مسکو، دلیل این اتفاق هم «فساد، فرامین سفت و سخت اقتصادی و فقدان آزادی‌ها در این کشور بود.» لوزانسکی می‌گوید: شوروی سابق به‌رغم تلفات گسترده مادی و معنوی و قربانیان زیاد و ویرانی به بار آمده از جنگ جهانی دوم، ۶۹ سال موفق به بقا شد. در واقع، حتی می‌توانست تا مدتی دیگر هم به بقای خود ادامه دهد اما چندین مولفه به عمرش پایان داد که از جمله آن می‌توان به رقابت تسلیحاتی با غرب، بی‌کفایتی اقتصادی و «فاکتور گورباچف» اشاره کرد؛ کسی که ناشیانه تلاش کرد تا کمونیسم را با آزادی تلفیق کند.

وی در ادامه تاکید کرد: غرب و در وهله نخست آمریکا، بخت منحصربه‌فردی داشتند تا از جنبش رهایی از روسیه کمونیستی جدا و به مهم‌ترین متحد آن بدل شوند. میخائیل گورباچف و تمام رهبران روسیه از جمله ولادیمیر پوتین که از او تبعیت می‌کردند، به علاوه اکثریت غالب مردم روسیه، آماده ادغام با غرب بودند اما واشنگتن تمایلی نداشت و در عوض، تصمیم گرفت تا نقش رهبر هژمونی جهان را انتخاب کند و در نتیجه فرصت تاریخی اتحاد آمریکا-روسیه و در مفهومی گسترده‌تر، همکاری برد-برد شرق و غرب را به هدر داد و حالا ما اینجا ایستاده‌ایم؛ روی لبه پرتگاه. به باور رابرتس، صرف نظر از اینکه شوروی حتی فرصت یکپارچه‌سازی سریع را داشت، فروپاشی آن هم قابل اجتناب بود.

وی درباره این موضوع افزود: گورباچف اندکی پیش از فروپاشی شوروی، ایده تداوم حیات دولت چندملیتی شوروی را به همه‌پرسی گذاشت؛ هدفی که اکثریت قریب‌ به اتفاق رای‌دهندگان با آن موافق بوده و از آن حمایت کردند. سفر رسمی گورباچف به آمریکا با این وجود، رقابت تسلیحاتی با ناتو و تحت رهبری آمریکا، تا اندازه زیادی شوروی را تحلیل برد. عدم توازن و ولخرجی اقتصادی شوروی، نیازمند رویکرد جدید و انعطاف‌پذیری بود.

در آن برهه، واسیلی لئونتیف(۱۹۰۶ تا ۱۹۹۹)، اقتصاددان برجسته آمریکایی و برنده جایزه نوبل، اقتصاد شوروی را با قایقی مقایسه کرد که بادگیر ندارد. به باور او، اقتصاد شوروی محکوم به رکود بیشتر و بیشتر بود؛ اقتصادی که با مداخله گسترده دولت و مقررات افراطی، به شدت محدود شده بود. با این حال، اقتصاد آمریکا هم در بهترین شرایط و شکل خودش نبود.

کمیسیون مشهور رهبران سه‌گانه، در ژانویه ۱۹۸۹ برای ملاقات با گورباچف، با هیئتی راهی مسکو شد. این گروه و گورباچف، موضوع همزیستی و همچنین نقشه راه ادغام شوروی در اقتصاد جهان را به بحث و تبادل نظر گذاشتند. گورباچف در این جلسه یادآور شد که «همگی ما در مرحله‌ای حساس هستیم؛ هم کاپیتالیسم و هم سوسیالیسم.

هر دو نظام نشان داده‌اند که قادر به انطباق با شرایط جدید هستند.» به نوشته رسانه‌های غربی، امتناع گورباچف از استفاده از زور به پایان جنگ سردی که دهه‌ها جریان داشت، کمک کرد. جرج بوش و گورباچف در حال دست دادن در پایان اجلاس یک‌روزه هلسینکی-۱۹۹۰ دو قدرت هسته‌ای سرانجام به طور داوطلبانه توافق کردند تا رقابت تسلیحاتی را متوقف کرده و به رقابت پایان دهند. این درست همزمان با برهه‌ای بود که رهبران غربی به گورباچف و سایر مقامات شوروی متعهد شدند که ناتو به سمت مرزهای شرقی اروپا پیشروی نخواهد کرد.

موسسه غیرانتفاعی آرشیو امنیت ملی مستقر در واشنگتن، در دسامبر ۲۰۱۷ اسناد طبقه‌بندی‌شده‌ غافلگیرکننده‌ای را منتشر کرد که نشان می‌داد جیمز بیکر، وزیر خارجه وقت آمریکا و رهبران انگلیس، فرانسه و آلمان عملا و حقیقتا چنین تعهدی داده بودند! با این حال، تغییرات ژئوپلیتکی متعاقب و یکپارچه‌سازی شوروی ناشی از استقلال‌طلبی داخلی و بحران اقتصادی، غرب را بر آن داشت تا در رویکرد خود تجدیدنظر کند. جرج اچ.دابلیو بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا در ژانویه ۱۹۹۲ مدعی شد که «به فضل خداوند، آمریکا پیروز جنگ سرد شد» و بیل کلینتون، دیگر رئیس جمهور پیشین آمریکا در سال ۱۹۹۷ به گسترش ناتو «چراغ سبز» نشان داد و این در حالی بود که ۵۰ کارشناس برجسته سیاست خارجی در ژوئن همان سال به او هشدار داده بودند که گسترش ناتو، سرانجام «ثبات اروپا را آشفته خواهد کرد!» ولادیمیر پوتین، کنفرانس امنیتی مونیخ، فوریه ۲۰۰۷ غرب به‌جای ادغام روسیه در اقتصاد جهان آن هم بر مبنایی برابر، در طول ۳۰ سال گذشته به این کشور صرفا به عنوان «جزوی اضافی و تامین‌کننده مواد اولیه» و «یک بازار آزاد» نگاه کرده است. از این رو، تلاش روسیه برای صیانت از مرزها و منافع ملی خود در فوریه ۲۰۲۲، واکنش تند غرب در قالب تحریم‌های همه‌جانبه و جنگ نیابتی ناتو در اوکراین را به‌دنبال داشت.

با این حال، روسیه مشابه همان کاری که ۱۰۰ سال پیش کرد، مصمم است که مقابل فشار ایستادگی کند. تجربه شوروی و بهترین‌ روش‌ها و اصولی که آن کشور به‌کار گرفت، ثابت کرد که روسیه نه تنها قادر به خودکفایی است بلکه می‌تواند ائتلاف‌های بین‌المللی گسترده‌ای در سراسر جهان داشته و آن را حفظ کند. به گفته رابرتس، استمرار شوروی در قالب روسیه معاصر، معیار دیگری برای اندازه‌گیری ریشه‌های عمیق میهن‌پرستی شوروی است.

فدراسیون روسیه به عنوان یک کشور چندملیتی، جانشین مستقیم اتحاد جماهیر شوروی است؛ روسیه‌ای که رهبری آن را رئیس جمهوری به نام ولادیمیر پوتین برعهده دارد؛ کسی که همچنان به توسعه و گسترش حقوق شهروندی و میهن‌پرستی به عنوان بنیان این نظام ادامه می‌دهد هرچند در عین حال، محافظه‌کار و کاپیتالیست است.. .


بازنشر از : مهر

فرانسه

ولادیمیر پوتین

حزب کمونیست چین

آنکارا

خبرهای مرتبط با